ازدواج هایی که مجرمانه و باطل است
منظور از موانع نکاح، شرایطی است که چنانچه در هر یک زن یا مرد وجود داشته باشد، امکان ازدواج آن دو را بهصورت «موقت» یا بهطور «دایم» منتفی میسازد حتی در صورتی که تمامی شرایط اساسی صحت عقد نیز موجود باشد. دست شما برای انتخاب شریک زندگی باز است و قادر هستید با هر کسی که میخواهید ازدواج کنید اما باید این چند خط قرمز را رعایت کنید تا دچار بطلان نکاج وتعقیب کیفری نشوید.
قرابت در حدود معین
خویشاوندانی که نکاح با آنان، به دلیل قرابت ممنوع است «محارم» نامیده میشوند.
- ازدواج با خویشان نزدیک از نظر فیزیولوژی، زیانبخش است.
- ازدواج با خویشان نزدیک، از نظر اخلاقی منفور و محکوم است.
محارم بر سه دستهاند:
الف- محارم نسبی : قرابت نسبی، عبارت از خویشاوندی است که با تولد یکی از دیگری و یا منتهی شدن دو نفر به منشا واحد حاصل میشود. نکاح با اقارب نسبی ذیل ممنوع است:
- نکاح با پدر و اجداد و مادر و جدات هر قدر که بالا برود.
- نکاح با اولاد هر قدر که پایین بیاید.
- نکاح با بردار و خواهر و اولاد آنها تا هر قدر که پایین برود.
- نکاح عمو و عمه و خاله و دایی خود و عمو و عمه و خاله و دایی پدر و مادر و اجداد و جدات.
ب- محارم سببی : بر اساس مواد ۱۰۴۷ تا ۱۰۴۹ قانون مدنی، نکاح بین خویشان سببی ذیل ممنوع است:
- بین مرد و مادر و جدات زن حتی بعد از انحلال ازدواج (بند ا ماده ۱۰۴۷)
- بین مرد و زنی که سابقا زن پدر و یا زن یکی از اجداد یا زن پسر یا زن یکی از احفاء (فرزندزادگان) او بوده است. (بند ۲ ماده مذکور)
- بین مرد و اناث از اولاد زن، از هر درجه که باشند مشروط بر اینکه بین زن و شوهر نزدیکی واقع شده باشد. (بند ۳ ماده ۱۰۴۷)
- بین مرد و خواهر زن، مگر بعد از انحلال ازدواج با آن زن. ماده ۱۰۴۸ قانون مدنی در اینباره میگوید: «جمع بین دو خواهر ممنوع است، اگر چه به عقد منقطع باشد.»
- بین مرد و دختر برادر زن یا دختر خواهر زن، مگر با اجازه زن. (ماده ۱۰۴۹ قانون مدنی)
ج-محارم رضاعی : چنانچه کودکی، شیر کسی، غیر از مادر خود را با شرایط خاصی بنوشد، به آن زن (دایه) و بستگان او محرم میشود که به آن «محرم رضاعی یا شیری» گفته میشود.
نکته: ماده ۱۰۴۵ قانون مدنی میگوید: قرابت رضاعی از حیث حرمت نکاح در حکم قرابت نسبی است. مشروط بر اینکه :
- شیر زن از حمل مشروع حاصل شده باشد .
- شیر، مستقیم از پستان مکیده شده باشد .
- طفل لااقل یک شبانه روز ویا پانزده دفعه متوالی شیر کامل خورده باشد .
- شیر خوردن طفل قبل ازتمام شدن دو سال از تولد او باشد.
شرایط شیرخوارگی محرمیت
1-شیر دایه، محصول ازدواج شرعی و حلال باشد. بدین ترتیب چنانچه زنی بدون زایمان کودک را شیر بدهد و یا از راه غیر شرعی زایمان کند، به کودک محرم نمی شود.
2-کودک، شیر را به طورمستقیم بنوشد. چنانچه شیر را در دهانش بدوشند یا در ظرفی بدوشند و به او بدهند، محرم نمی گردد.
3-دایه هنگام شیر دادن، زنده باشد؛ بدین ترتیب اگر کودک، همه یا برخی از نصاب شیرخوارگی را از زن مرده تغذیه کند؛سبب محرمیت نمی گردد.
4-سن شیرخوار از 24 ماه قمری، تجاوز نکرده باشد.
شوهرداشتن (تاهل)
شوهرداشتن زن، یکی از مانع های نکاح میباشد و ازدواج کردن با زنی که شوهر دارد، ضمانت اجرای مدنی و کیفری دارد، درست است که چند زنی در حقوق ما با شرایطی پذیرفته شده است، اما چند شوهری به هیچ عنوان مجاز نمیباشد. چندین شوهر داشتن، برخلاف نظم عمومی و اخلاق حسنه و موجب اختلاط نسل میباشد و قانون هیچ کدام از کشورهای متمدن، آن را نپذیرفته است. برابر قانون مدنی، باطل است و ممکن است موجب حرمت ابدی (همیشگی) ازدواج با زن و مرد دوم شود.
قانون، این ازدواج را صحیح نمیداند: ماده ۱۰۵۰ قانون مدنی در این باره میگوید: «هر کس زن شوهردار را با علم به وجود علقه زوجیت و حرمت نکاح برای خود عقد کند، عقد باطل و آن زن مطلقا بر آن شخص حرام ابد میشود.» یعنی دیگر هیچگاه، حتی پس از انحلال نکاح، آن مرد نمیتواند با این زن ازدواج کند.
پای مجازات نیز بهمیان میآید: ازدواج با زن شوهردار، جرم است و اگر منجر به مواقعه( نزدیکی) نشود، طرفین این عقد باطل، به شش ماه تا ۲ سال حبس یا جزای نقدی از سه تا داوزده میلیون ریال محکوم خواهند شد. (ماده ۶۴۴ قانون مجازات اسلامی تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده سال ۱۳۷۵)
ماده ۱۰۵۱ نیز اضافه می کند:
حکم مذکور در ماده فوق در موردی نیز جاری است که عقد از روی جهل به تمام یا یکی از امور مذکوره فوق بوده و نزدیکی هم واقع شده باشد در صورت جهل و عدم وقوع نزدیکی عقد باطل ولی حرمت ابدی حاصل نمیشود. پس ازدواج با زن شوهردار خواه طرفین نسبت به وجود مانع(شوهر زن) یا حرام بودن این عمل،علم داشته باشند یا نداشته باشند،موجب بطلان نکاح میشوند. حال اگر میان زن و مرد نزدیکی روی داده باشد، هم نکاح باطل است و هم آن زن و مرد تا ابد بر هم حرام می شوند. یعنی حتی اگر زن از همسر خود جدا شود نمیتواند با آن مردی که با او رابطه داشته ازدواج نماید. اما اگر زن و مرد نسبت به وجود مانع(شوهر داشتن زن) و ممنوعیت این ازدواج علم نداشته باشند و باهم ازدواج کنند اما نزدیکی میان آنها رخ ندهد،گرچه نکاح باطل است اما موجب حرمت ابدی زن و مرد نمیشود و زن میتواند پس از انحلال نکاحِ اول با مرد دوم ازدواج کند. در این مورد هر دو طرف باید جهل داشته باشند، اگر فقط یک طرف میدانسته نکاح زن شوهردار حرام است و باطل و نفر دیگر نمیدانسته، نمیشود گفت چون او نمیدانسته رابطه درست است. اگر فقط یک طرف بداند این برای حرمت کافی است ولو اینکه طرف دیگر نداند، چون نکاح رابطه ایست که به هر دو طرف بستگی دارد. پس اگر زنی به گمان مرگ شوهر خود با دیگری ازدواج کند و میان آنها نزدیکی رخ دهد، هم نکاح باطل است و هم آن زن بر آن مرد حرام مؤبد می شود،اما اگر نزدیکی واقع نشود،این زن میتواند پس از فوت همسر یا جدایی از او با مرد دوم ازدواج کند. پس درکل نکاح زن شوهردار با مرد دیگر باطل است و اگر میان زن و مرد نزدیکی صورت گرفته باشد آن دو تا ابد بر هم حرام می شوند، اما اگر نزدیکی صورت نگرفته باشد و هر دو نیز نمیدانستند که مانع وجود دارد و این ازدواج ممنوع است، گرچه نکاح شان باطل است اما حرمت ابدی ایجاد نمی شود.
رابطه نامشروع با زن شوهردار
مطابق ماده ۱۰۵۴ قانون مدنی، زنا با زن شوهردار موجب حرمت ابدی(ممنوعیت دائمی ازدواج با وی) است. در اینجا اصلاً عقد مطرح نیست و در هر صورت موجب حرمت ابدی می شود. به این صورت که بعد از انحلال نکاح مانند فوت و طلاق هم زن نمیتواند با آن مرد ازدواج کند. اعم از اینکه مرد میدانسته زن شوهر دارد یا نه و اعم از اینکه زن عمداً این عمل را مرتکب شده باشد یا اینکه عمل او ناشی از اکراه یا اشتباه باشد.
عده زن
در عده بودن زن نیز یکی دیگر از موانع حقوقی عقد نکاح است.
ماده ۱۱۵۰ قانون مدنی عده را اینگونه تعریف می کند:
عده عبارت است از مدتی که تا انقضای آن زنی که عقد نکاح او منحل شده است نمیتواند شوهر دیگر اختیار کند. نگه داشتن عده مبانی متعددی دارد ازجمله آن جلوگیری از اختلاط نسل است که زن را تا مدتی از ازدواج مجدد منع میکند، زیرا اگر زنی که در روزهای ابتدایی بارداری است و خود بر این امر واقف نیست بلافاصله بعد از انحلال نکاح با مرد دیگری ازدواج کند و فرزندی متولد شود،در تعیین نسل کودک متولد شده مشکل ایجاد می شود، زیرا با وجود پیشرفت علم باز هم نمیتوان به صورت صددرصدی تضمین کرد که نتیجه با آزمایش مشخص می شود. از این گذشته عده برای حفظ جان جنین نیز ضروری است،زیرا ممکن است همسر دوم زن خود را مجبور به سقط جنین همسر اول نماید. از طرفی این مدت میتواند فرصتی باشد برای اندیشیدن زن و مرد و بازگشت مجدد آنان به زندگی سابق. علاوه بر آن به دلیل آسیب های روحی و روانی که ممکن است انحلال نکاح بر زن داشته باشد وی نیازمند مدتی است تا خود را مجدداً برای شروع زندگی سالم آماده کند.
انواع مختلف عده
عده انواع مختلفی دارد که در ادامه به شرح آنها می پردازیم.
۱. عده وفات
عدهای وفات مدتی است که زن بعد از فوت همسر برای ازدواج مجدد باید صبر کند. این مدت علیالقاعده چهارماه و ده روز است که مبتنی بر آیه ۲۳۴ سوره بقره است. ماده ۱۱۵۴ قانون مدنی در این باره مقرر داشته: عده وفات چه در دائم و چه در منقطع درهرحال چهارماه و ده روز است مگر اینکه زن حامل باشد که در این صورت عده وفات تا موقع وضع حمل است مشروط بر اینکه فاصله بین فوت شوهر و وضع حمل از چهارماه و ده روز بیشتر باشد والا مدت عده همان چهارماه و ده روز خواهد بود. پس مدت عده وفات هیچوقت کمتر از چهار ماه و ده روز نمیشود، اما در صورت باردار بودن زن ممکن است بیشتر شود. مثلاً اگر زن در ماه سوم بارداری بود باید تا وضع حمل صبر کند(هرچند که بیشتر از چهار ماه و ده روز طول میکشد) اما اگر در ماه هفتم بارداری بود و تا زایمان دو ماه باقیمانده بود، باید به مدت همان چهارماه و ده روز عده نگه دارد، نمیتواند فقط تا زمان زایمان عده داشته باشد بلکه بعد از وضع حمل نیز مدتی که لازم است را باید صبر کند تا این مدت کامل شود.
تاریخ شروع عده فوت شوهر است، اما اگر شوهر از محل سکونت زن غایب بوده و زن بعد از مدتی از فوت او باخبر شود طبق قول مشهور فقهای امامیه زن باید از تاریخ اطلاع از فوت شوهرش عده نگه دارد نه از خود تاریخ فوت.
۲. عده طلاق
ماده ۱۱۵۱ ق.م در این باره میگوید:عده طلاق و عده فسخ نکاح سه طهر است. طهر یعنی پاکی زن از عادت زنانگی که مدتی بین دو عادت زنانگی است. طلاق باید در مدتی واقع شود که زن طاهر است و محاسبه سه طهر بدینصورت است که طهری که طلاق در آن واقع شده یک طهر به شمار میآید(اما هرگاه صیغه طلاق زمانی جاری شود که زن بلافاصله بعد از آن عادت ببیند وی نمیتواند آن را طهر نخست محاسبه کند) پس از طهر اول زن باید دو بار عادت زنانگی و پس از آن دو طهر کامل ببیند و وقتی که وارد عادت سوم شد مدت عده پایان میپذیرد. در ادامه این ماده بیان شده :مگر اینکه زن با اقتضای سن، عادت زنانگی نبیند که در این صورت عده ای او سه ماه است. یعنی اگر زن در سنی قرار دارد که طبیعتاً باید عادت زنانگی ببیند اما نمیبیند عده او دقیقاً سه ماه است. زنی که پنجاهساله شده باشد غالباً یائسه محسوب می شود، حال اگر زنی ادعا میکند که قبل از این سن یائسه شده باید آن را اثبات کند.
عده زن باردار طبق ماده ۱۱۵۳ق.م تا وضع حمل است. بنابراین هرگاه زن فارغ شد عده ی او منقضی شده و او میتواند با مرد دیگری ازدواج نماید، حتی اگر با فاصله کمی از طلاق زایمان روی دهد.
اما زنانی هستند که عده طلاق ندارند ماده ۱۱۵۵ در این خصوص بیان می کند:زنی که بین او و شوهر خود نزدیکی واقع نشده و همچنین زن یائسه نه عده طلاق دارد و نه عده فسخ نکاح، ولی عده وفات در هر مورد باید رعایت شود. حکمت اصلی نگه داشتن عده جلوگیری از اختلاط نسل است که در مورد زن باکره و زن یائسه این نگرانی وجود ندارد. پس دو شرطیکه زن موظف به نگهداری عده است عبارت است از ۱. نزدیکی با شوهر ۲. یائسه نبودن
ماده ۱۱۵۶ ق.م حکم عده طلاق در غایب مفقودالاثر را بیان می کند: زنی که شوهر او غایب مفقودالاثر بوده و حاکم او را طلاق داده باشد باید از تاریخ طلاق عده وفات نگه دارد. غایب مفقودالاثر کسی است که از غیبت او مدت طولانی گذشته باشد و از او هیچ خبری نباشد. اگر همسر این مرد دادخواست طلاق بدهد و قاضی حکم آن را صادر کند باید به جای عده طلاق(سه طهر) به مدت چهارماه و ده روز عده وفات نگه دارد.
اگر در ایام عده طلاق، شوهر فوت کند آیا زن بایستی عده وفات نگه دارد؟ در اینجا باید میان عده طلاق رجعی و عده طلاق بائن قائل به تفکیک شد.
(طلاق رجعی نوعی از طلاق است که شوهر میتواند در ایام عده به زن خود رجوع کرده و بدون اینکه نیازی به عقد نکاح جدید باشد دوباره با هم زندگی کنند. طلاق رجعی رابطه نکاح را از بین نمیبرد زیرا زوال این رابطه به دو عامل بستگی دارد: اول طلاق و دیگری انقضاء عده. پس در ایام عده آن دو زن و شوهر محسوب میشوند و با رجوع در آن ایام همان رابطه نکاح قبلی به حالت سابق برمیگردد. اما در طلاق بائن به محض جاری شدن صیغه طلاق رابطه نکاح قطع شده و مرد حق رجوع به زن را ندارد مگر اینکه دوباره عقد نکاح را بخوانند.)
از نظر نگه داشتن عده،در طلاق رجعی در مدت عده چون زن در حکم زوجه میباشد، در صورت فوت شوهر در ایام عده،عده طلاق رجعی قطع و زن باید از زمان فوت مرد عده وفات نگهدارد، اما اگر مرد در عده طلاق بائن فوت کند تأثیری در وضع زن نخواهد داشت زیرا رابطه نکاح قبلاً منحل شده و متوفی در زمان فوت نسبت به زن بیگانه محسوب میشده است.
۳. عده در ازدواج موقت
ماده ۱۱۵۲ ق.م :عده طلاق و فسخ نکاح و بذل مدت و انقضای آن درمورد نکاح منقطع در غیر حامل دو طهر است مگر اینکه زن با اقتضای سن عادت زنانگی نبیند که در این سوره چهل و پنج روز است. (بذل مدت در نکاح منقطع آن است که شوهر باقی مدت نکاح را به همسر خود ببخشد و از آن صرفنظر کند. انقضاء مدت هم یعنی مدت نکاح موقت به اتمام برسد) عده بذل یا انقضاء مدت دو طهر است اما اگر زنی که به اقتضای سنش باید عادت زنانگی ببیند،اما نمی بیند ۴۵ روز باید عده نگه دارد. حال اگر زن در نکاح موقت باردار شود و در دوران بارداری مدت نکاح منقضی شود و یا شوهر بقیه مدت را بذل کند، به محض زایمان عده پایان رسیده و زن میتواند با مرد دیگری ازدواج کند.
ازدواج با زنی که در عده است
اگر زن در عده طلاق و یا عده وفات باشد عین زن شوهردار محسوب میشود. و اگر زن یا مرد نسبت به عده و حرمت نکاح علم داشته باشند اما بااینحال با هم ازدواج کنند این ازدواج هم موجب بطلان نکاح و هم حرمت ابدی میشود. ماده ۱۰۵۰ ق.م بیان میدارد: هرکس زنی را که در عده طلاق یا در عده وفات است با علم به عده و حرمت نکاح برای خود عقد کند عقد باطل و آن زن مطلقاً بر آن شخص حرام مؤبد می شود. اگر مرد یا زن نسبت به عده و یا حرمت این ازدواج آگاهی ندارند و با هم ازدواج کنند و نزدیکی واقع شود بازهم علاوه بر بطلان نکاح حرمت ابدی ایجاد میشود، اما اگر نزدیکی واقع نشود فقط نکاح باطل است و آن دو میتوانند بعد از سپری شدن عده عقد نکاح را صحیحاً واقع سازند. حال اگر کسی نمیداند که زنی در عده طلاق است و یا اگر میداند، نمیداند که ازدواج با چنین زنی حرام و باطل است او را عقد کند و رابطه زناشویی بعد از عده برقرار شود نه در ایام عده،اینجا اختلافنظر وجود دارد برخی از فقها گفته اند حرمت ابدی نتیجه چنین نکاحی است و و بعضی هم معتقدند آنچه موجب حرمت ابدی می شود،رابطه زناشویی در ایام عده است. قانون در این خصوص نظری بیان نکرده است.
زنا با زنی که در عده است
طبق ماده ۱۰۵۴ قانون مدنی زنا با زنی که در عده رجعیه است نیز موجب حرمت ابدی است. یعنی بعد از انقضای مدت عده آن زن و مرد بههیچوجه نمیتوانند با یکدیگر ازدواج کنند، زیرا زنی که در عده طلاق رجعی است در حکم زوجه است و همان طور که زنا با زن شوهر دار موجب حرمت ابدی است زنا با این زنان نیز حرمت ابدی در پی دارد. اما زنا با زنی که در عده وفات یا عده طلاق بائن یا عده دیگری است چنین اثری نداشته و موجب حرمت ابدی نمیشود.
دین
ازدواج زن مسلمان با مرد غیرمسلمان مجاز نیست. در مورد ازدواج مرد مسلمان با زن غیرمسلمان، قانون مدنی ساکت است ولی مشهور فقها ازدواج دایم با زن غیر مسلمان را برای مرد مجاز نمیدانند.
نکته در مورد ازدواج ایرانی با خارجی
بهاستناد ماده ۱۰۶۰ قانون مدنی:
«ازدواج زن ایرانی با تبعه خارجه در مواردی هم که مانع قانونی ندارد موکول به اجازه مخصوص از طرف دولت است.»
براساس این قانون، زن ایرانی، بایستی برای ثبت ازدواج با مرد خارجی نسبت به اخذ این اجازهنامه که «پروانه زناشویی» نام دارد از بخش کنسولی نمایندگی اقدام نماید.
ازدواج مرد ایرانی با زن خارجی نیز نیازمند ارائه مدارکی به وزارتکشور است تا اجازه ثبت رسمی نکاح آنها را صادر کند. این اجازه، تنها به منظور احراز هویت جهت مسائل امنیتی و اطلاعاتی در خصوص ازدواج با اتباع خارجی پیشبینی شده است. زن خارجی، پس از ازدواج به تابعیت ایرانی در میآید و اقامت او در ایران اشکالی ندارد.
داشتن چهار زن دایمی
در قانون اسلامی تعدد زوجات به چهار زن دایمی محدود میشود و استیفاء عدد از موانع نکاح به شمار می آید.
استیفاء در لغت به معنی کامل گرفتن میباشد و استیفاء عدد در اصطلاح فقهی آن است که اگر مردی چهار زن دایم داشته باشد؛ بدین صورت نمی تواند زن پنجمی به عقد دایم درآورد.
همانگونه که شوهر داشتن مانعی برای ازدواج زن است، استیفاء عدد مانعی برای ازدواج دایم مرد و موجب بطلان نکاح مجدد میگردد. این مانع در قانون مدنی صریحاً بیان نشده است، اما با توجه به قانون اسلامی و طبق عرف و عادت مسلم که مبتنی بر آن میباشد، در محدود بودن تعدد زوجات دایم به چهار زن نمی توان شک کرد.
افزودن زوجات در کشورهای غربی ممنوع و خلاف نظم عمومی و اخلاق حسنه میباشد ولی در قانون ایران و خیلی از کشورهای اسلامی، به پیروی از فقه اسلامی، در صورتی که از حد تعیین شده تجاوز نکند، پذیرفته شده است. البته قانونگذار جدید آن را بیش از پیش محدود کرده است.
لعان
یکی دیگر مانع های حقوقی نکاح لعان است. لعان از ریشه لعن است و در شرایطی محقق میشود که مردی نسبت ناروایی به همسرش دهد و او را متهم به رابطه نامشروع با مرد دیگری کند و یا فرزند متولد از زن را انکار کند و بگوید فرزند من نیست. در این حالت زوجین نزد قاضی میروند و مرد چهار بار سوگند میخورد که راست میگوید و بار پنجم میگوید لعنت خدا بر من اگر دروغ گفته باشم، پس از آن زن چهار بار قسم میخورد که مرد دروغ میگوید و بار پنجم میگوید لعنت خدا بر من اگر شوهرم راست گفته باشد. پس از انجام شدن این مراسم زن همیشه بر شوهر خود حرام میشود و فرزند مورد لعان هم به شوهر ملحق نمیگردد. ماده ۱۰۵۲ قانون مدنی در این خصوص میگوید:تفریقی که با لعان حاصل میشود موجب حرمت ابدی است.
حرمت ناشی از لواط
ماده ۱۰۵۶ قانون مدنی: اگر کسی با پسری عمل شنیع کند نمیتواند مادر یا خواهر یا دختر او را تزویج کند. منظور از عمل شنیع همان لواط است و نه هر عمل زشت و ناپسند.
مطلقه بودن به سه طلاق (سه طلاقه بودن)
۱. حرمت مشروط ناشی از سه طلاق
مردی که سه مرتبه پی در پی زن خود را طلاق داده نمیتواند برای چهارمین بار متوالی با او ازدواج کند،مگر اینکه زن با مرد دیگری ازدواج کند. از آنجایی که وصلت زن مطلقه با مرد دیگر طبق شرایط تعیین شده در قانون سبب حلال شدن زن به شوهر سابقش می گردد به آن مُحلَّل میگویند. البته در حالتی که ازدواج زن صوری و بدون اراده واقعی نکاح باشد حرمت نکاح را از بین نمیبرد و زن نمیتواند با همسر سابق خود دوباره ازدواج کند. همچنین این ازدواج باید دائمی باشد و نه موقت و بعد نکاح به علتی مانند طلاق یا فوت همسر دوم منحل شود تا زن دوباره بتواند با شوهر سابق خود ازدواج کند. ماده ۱۰۵۷ ق.م: زنی که سه مرتبه متوالی زوجه یک نفر بوده و مطلقه شده بر آن مرد حرام میشود مگر اینکه به عقد دائم به زوجیت مرد دیگری درآمده و پس از وقوع نزدیکی با او به واسطه طلاق یا فسخ یا فوت فراق حاصل شده باشد.
۲. حرمت ابدی ناشی از نه طلاق
ماده ۱۰۵۸ ق.م:زن هر شخصی که به نه طلاق که شش تای آن عدی است مطلقه شده باشد بر آن شخص حرام مؤبد می شود. طلاق عدی نوعی از طلاق رجعی است که مرد در ایام عده به زن رجوع کرده و با او نزدیکی کند. پس اگر مردی زن خود را ۹ بار طلاق دهد که ۶ تا عدی و ۳ تا بائن باشد(زیرا بعد از هر دو طلاق عدی طلاق سوم بائن است و مرد نمیتواند به زن رجوع کند. در طلاق سوم و نهم نیاز به محلل است) دیگر هرگز نمیتواند با آن زن ازدواج کند.